مسافرت عید فطر
دخمل طلا از شب عید فطر حرکت کردیم به سمت گلپایگان به اتفاق خاله ها و دایی محمد محمد جواد هم اومد توی ماشین خاله که پیش هم باشین و با هم دیگه بازی و شیطونی کنین بعد از خوردن شام که بین راه نرسیده به قم ایستادیم و سفره انداختیم دوباره با صدای بلند سی دی تو و محمد جواد شروع کردین به دست زدن و رقصیدن نا گفته نماند که ما هم اون وسط بیکار نشستیم و کلی توی راه از خودمون ذوق در و کردیم دیگه از قم که گذشتیم خسته شدین و خوابتون برد تا رسیدیم این چند روز با محمد جواد خونه مامانی کلی بازی کردین و آتیش سوزوندین محمد جواد هم فقط بلد بود صدای جیغ جیغ تو رو در بیاره و دنبال هم سر عروسک و ماشین و توپ ...
نویسنده :
مریم
12:22