پارک گفتگو و تولد
خوشگل مامان تو خیلی محمد جواد ( پسر دایی)رو دوست داری و برای دیدنش لحظه شماری میکنی وقتی میاد هم یه لحظه رهاش نمیکنی خیلی بهش وابسته ای و حتی دوست نداری ازش جدا بشی 5 شنبه تصمیم گرفتیم که با خانواده دایی و خاله ها بریم پارک گفتگو طبق معمول نزدیکای ساعت 7 بود که آماده شدیم و رفتیم تو هم که به عشق محمد جواد از ظهر فقط پارک پارک میکردی و همش به من میگفتی مامانی اسکوترمو بیارم راستش تولد محمد جواد گل بود (پسر دایی) مامانش می خواست تولدشو توی باشگاه بانک بگیره که به خاطر برگزاری مراسم عروسی بهشون شب جمعه وقت ندادند برای همین دایی هم دو تا پی...
نویسنده :
مریم
16:25