دیانادیانا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

دیانا الهه ماه و جنگل

دعوت به جشن

1390/4/14 13:43
نویسنده : مریم
413 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل طلای مامانی

دیشب از طرف اداره مامانی دعوت شده بودیم به جشن اعیاد شعبانیه توی  تالار دشت بهشت                                       

             

مراسم از ساعت ٣٠/٨ شب شروع میشد برای همین ما هم ساعت ٣٠/٧ آماده شدیم و به اتفاق خاله سمانه که بعد از پایان امتحانات ترمش اومده پیش ما با بابایی رفتیم

وقتی رسیدیم تازه فهمیدیم چقدر دیر اومدیم چون تمام صندلیهای نزدیک سن پر شده بود و ما هم اون آخرها یه میزی پیدا کردیم و نشستیم  و خیلی هم شلوغ شد   هنوز مراسم شروع نشده بود

بعد از نیم ساعت با قرائت قران برنامه شروع شد و مجریان هم یکی سید جواد یحیوی بود و یکی دیگه که من تا حالاندیده بودمش به نام امیر رضایی که خوب و باحال هم برنامه اجرا میکردند

بعد از اجرای تواشیح گروه ذوالقدر حسن ریوندی که خیلی بامزه تقلید صدا میکنه برنامشو اجرا کرد که خیلی هم خنده دار بود از محسن چاووشی و محسن به قول خودش دوگانه ترانه اجرا کرد که خیلی هم با مزه بود

تو هم که خیلی آهنگهای ریتمیک و نی نای نی نای دوست داری کلی ذوق میکردی و برای بابایی ادا عشوه می ریختی و می خندیدی Trampoline                          Happy Dance

 

بعد هم داشت خوابت می گرفت که عمو بابک و عروسک اشکان زبل اومدندو برنامه هیجانی  و ترانه اجرا کردند

تو را گذاشتم روی صندلی که ایستاده بتونی ببینی و دست میزدی و میرقصیدی مخصوصا که با پسر همکار بابا که اتفاقی همدیگرو اونجا دیدند و نزدیک ما هم نشسته بودند دوست شدی و دست همدیگرو می گرفتین و می رقصیدینCheerleader                 

 

 همین الان یاد م افتاد دوبار من و بابایی را وسط جشن کشوندی دستشویی که خیلی هم شلوغ بود وروجک مامان

یا آب میخواستی یا شیرینی شیطون مامان فقط دور میز می چرخیدی و برای بابا ادا و عشوه می اومدی شیطون بلای مامانی   ....بابایی هم فقط میخنده و بوست میکنه نه یکی و نه دوتا ....هزارتا

پسر کوچولو خیلی شیطون و با مزه بود یه دفعه که داشتین با هم می چرخیدین یهو افتاد روی زمین تو هم هول شدی و یه دفعه به بابایی گفتی بابایی خودش افتاد من هلش ندادماااااااااااااااااااااااااااااااااا

توی این سر و صداها حتی نفهمیدیم اسم این پسر کوچولو چی بود بعدا از بابایی می پرسیم

یه دفعه دیگه هم داشت با صندلی بازی میکرد با صندلی تاشد و صندلی افتاد روش که همگی زدیم زیر خنده  خیلی خیلی شیطون بودConsole

بعد از اون هم احسان خواجه امیری اومد و ٥ تا ترانه اجرا کرد که اون هم خیلی خوب  بود ولی چون محوطه رو باز بود خیلی هیجانی و پر سر و صدا نبود  تو هم که توی بغل مامانی خوابت برده بود  Groan

وقتی برنامه ها تموم شد و مجریها هم خداحافظی کردند شروع کردند به شام دادن  که با سر و صدا از خواب بیدار شدی و توی بغل مامانی یه کم فقط گوشت  مرغ خوردی ولی پلو نخوردی

شام که خوردیم اومدیم خونه و تو خانمی لالا کردی و امروز هم چون خسته بودی پیش خاله سمانه توی خونه موندی و مهد کودک نبردمت

کلا شب خوبی بود  

 

                                            

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان ماهان عشق ماشین
14 تیر 90 12:55
ولادت امام حسین مبارک
سمانه عمه مهدیار
14 تیر 90 13:04
سلام مریم جون عیدت مبارک معلومه حسابی به دیانا جون خوش گذشته
تینا
14 تیر 90 13:53
سلام مریم جون همیشه به گردش خانومی ... ای جونم که دیانا اونجااااااااا خوابش برده نازی
مامان ال آی
14 تیر 90 17:25
سلام وبلاگ خوبی دارین از اینکه به وبلاگ من هم سری زدین ازتون ممنون
مامان آريا
15 تیر 90 10:03
سلام عزيزم عيدت مبارك اميدوارم تمام اوقاتتون به خوشي و خنده بگذره عشق خاله رو ببوس خاله قربون اون ناناي كردن و شيطونيات بره
مامان شازده کوچولو
15 تیر 90 11:39
سلام مریم جون همیشه به جشن و شادی دیانا جونم همیشه شاد و خندون باشی گلم
مامان محمد پرهام
15 تیر 90 13:09
همیشه به جشن و شادی
مامان سید ابوالفضل
15 تیر 90 20:48
شعبان شد و پیک عشق از راه آمد عطر نفس بقیه الله آمد با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد عیدت مبارک
مامان محمد پرهام
15 تیر 90 21:00
بیا دنبالم کارت دارم . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . حالا بیا دنبالم... . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . . . . بیا نترس من باهاتم... .. . . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . بیا پایین تر.. بیا حالا.. .. . . . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . . . نه بابا سر کاری نیس... بیا تو . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . یه خبر داغ داغ واست دارم.. . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . . . دوس داری بدونی چیه اره؟ . . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . .پس بیا...دیگه چیزی نمونده . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . . . . چیه خسته شدی؟آره؟. . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . . . . خوب حالا چشاتو ببند تا بگم 1... . . . 2... . . . 3... . . . آپ کردم زود باش بیا دیگه منتظرم
(الهام) مامان لنا
16 تیر 90 14:27
سلام همیشه به جشن و نانای
مامان فرشته
16 تیر 90 16:58
سلامممممممم عزیز دلم همیشه به جشن و شادی گلم خوشحالم که خوش گذشته بوسسسسسسسسسسس
كاكل زري يا نازپري
17 تیر 90 17:21
آفرين گل دختر چه خانم خوب و نازنيني، خوش به حالت مامان مريم ايشالله هميشه سالم و سر حال باشه من هم اين اعياد رو بهتون تبريك مي گم اميد وارم به مراد دلتون برسيد
helia & Sarah
17 تیر 90 17:40
به به سلام خانومی همیشه به گردش و جشن من که همیشه با جشن و مسافرت موافقم پس به دیانا جونم هم کلی خوش گذشته هلیا تا حالا کنسرت نرفته ولی فکر کنم خوشش بیاد ببوس دخملی مون رو
مامان رها
18 تیر 90 13:05
سلام عزیزم همیشه به خوشی
مامان ماهان
20 تیر 90 11:02
همیشه جشن و شادی گلم