دیانادیانا، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

دیانا الهه ماه و جنگل

جشن تولد دیانای گلم

1390/7/26 16:22
نویسنده : مریم
553 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان

عصر 5 شنبه بیست و یکم مهر تولدت رو بر گزار کردیم یعنی از دو سه روز قبل با خاله جونیا شروع کردیم حسابی این کار اون کار و خیلی هم خسته شدیم

طفلیها خیلی اذیت شدند واقعا دستشون درد نکنه امیدوارم بتونیم بعدا براشون جبران کنیم

به هر حال مامانی خودش دوست داشت یه تولد خوب بگیره دیگه تا اونجایی که از دستم بر اومد انجام دادم

دستت بابایی هم درد نکنه که توی یه سری از کار ها کمکم کرد ولی به خاطر مشغله زیاد تقریبا تمام کارها و برنامه ریزیش با خودم بود

فرشته من تو هم که دیگه توی پوست خودت نمی گنجیدی تا اسم تولد می اومد یهو میگفتی تولد مال منه

اصلا تولد منه نه کس دیگه

حسابی خودتو آماده کرده بودی برای جشن تولدت

دوست داشتی توی تزئئینات خونه به خاله ها و مامانی کمک کنی از باد کردن باد کنکها خیلی خوشت اومده بود و می خندیدی همش میگفتی مامانی اینا چطوری باد میشن ؟

قربون اون خنده هات برم

یه کمی هم خسته شده بودی از اینکه خیلی نمی تونستی برای مامانی نازو عشوه کنی چون مامانی فقط در حال کار کردن و برنامه ریزی بود و تو دخملی یه کمی گریه و نق و نوق می کردی

دوست داشتی توی بغلم بخوابی یا با خودم غذا بخوری و یا با خودم بری دستشویی

ولی مامانی بود و یه عالمه کار

سعی کردیم همه چی در حد خوب باشه و به مهمونای عزیزمون خوش بگذره

وای که چه لذتی داره وقتی میبینی بچه ها خوشحال و شادند و با هم دیگه بازی می کنن می رقصن سر باد کنکها با هم بپر بپر می کنن یا هم می خندند و دور کیک جمع می شند

جشن تو هم خیلی خوب بود و بچه ها باهات همراهی کردند

خدا رو شکر تو هم خیلی همکاری کردی و اون وسط عین فرشته ها می رقصیدی عزیز دلم

کیک رو با هم بریدیم و شمع سه سالگیتو فوت کردیم و کیک خوشمزتو نوش جان کردی

دخترم الهی که همیشه شاد و خندون باشی

بعد نوبت رسید به کادوهای قشنگت که مهمونامون زحمت کشیده بودند و مارا شرمنده کردند

تو هم خیلی خیلی خوش حال بودی

بعدم که عصرونه آماده کرده بودم خلاصه خیلی خیلی خوب بود و خوش گذشت

جای مامانی و دایی ها خیلی خیلی خالی بود و کمبودشون احساس می شد .ولی انشاء ا... جشنهای بعدی

دوست دارم اینجا از سارای عزیزم و دخملش هلیا جونم به خاطر اینکه دعوت منو قبول کردند و به جشن تولدت اومدند تشکر کنم

امیدوارم اگه کمی و کاستی بود به بزرگواری خودتون ببخشید

مرسی خاله سارا جون

و مرسی از خاله سمای عزیز که تمام کارهای طراحی و چاپ تزئینات رو به تنهایی انجام داد

از مامانی خودم که زحمت خرید لباس دیانا را کشید ممنونم می بوسمت مامان جون الهی که همیشه سلامت باشی

برای عکسهای تولد لطفا دنبالم بیایین ...

دیانا و کسرا

دیانا و محمد جواد

از سمت راست هلیا - دیانا -محمد جواد- کسرا - آنالی

ست بال فرشته از محمد جواد گلم

از سمت راست کمیل- کسرا -محمد جواد - دیانا - سارا - هلیا

گیفت بچه ها ( کتابهای فرانکلین)

هدیه عمو

هدیه خاله هدیه دایی

هدیه عموی مامانی هدیه هلیا جون

و مجموعه کتابهای جینگیلی و یه جفت گل سر

هدیه خاله سما

هدیه آنالی جون هدیه دختر خاله مامانی

و کتاب تصویری شنگول و منگول و حبه انگور

هدیه سارا جون

ساعت آیینه ای و مداد رنگیو دو کتاب قصه

هدیه مامان و بابا و خاله مسی

اسکیت و ماشین کنترلی

دیانا و بابایی

این هم کارت دعوت تولد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)