تولد
سلام سلام
امروز تولد بابای دیانا ست( سوم اردیبهشت)
بابایی تولدت مبارککککککککککککککککککککککککککککککککککککککامیدوارم ۱۲۰ ساله بشی
به همین خاطر من و دیانا و خاله سمیه دیروز باهمدیگه رفتیم بوستان تا برای بابایی کادوی تولد بخریم
هنوز به اولین راهرو نرسیده بودیم که دیانا خانوم مامانی شروع کرد مامانی من ذرت میخوامممممم مامانی من آب میخوام ماشین میخوام توپ می خوام مامانی منو بدل(بغل) کن
بالاخره با بهانه گیریهای دیانا خانوم و گشتن این راهرو اون راهرو موفق شدم یه عطر خوب برای بابایی بخرم من عطر هرمس خریدم که خیلی خوشبو و خیلی گرون شد
خاله سمیه هم زحمت کشید یه پیراهن آستین کوتاه خیلی خوشگل برای بابایی خرید دست گلش درد نکنه
بعدشم اومدیم قنادی و یه کیک کاکائویی خوشگل خریدیم و رفتیم خونه
دیدیم بابایی خونست مثلا میخواستیم بابایی رو سورپرایز کنیم که دیانا خانوم آنقدر گفت من تیت(کیک) میخوام که بالاخره بدون مقدمه شروع کردیم به گرفتن جشن کوچولو و مختصر مفید بابایی هم یک دفعه غافگیر و خوشحال شد
اول چند تا عکس و بعدشم بریدن کیک و بعدشممممممممممممممممم باز کردن کادو
دیانا شعر تولدو برای باباییش میخوند و میخندید و بابایی هم تشکر کرد
خیلی خوش گذشت با اینکه یه جمع سه نفره کوچولو بودیم ولی بابایی خیلی خوشش اومد
شاید سر فرصت چند تا عکس بذارم