دیانادیانا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

دیانا الهه ماه و جنگل

دیانا الهه ماهم تولدت مبارک

نازنینم تولد تو بهترین و زیبا ترین لحظه زندگی ماست روزی که قدرت خداوندی را با تمام وجودم لمس کردم الهه من ، دردانه من امشب شب تولد توست و تو یک سال بزرگتر شدی و من به این راز بزرگ پی می برم که تو خلق شده ای برای من تا قشنگترین خاطره را برای من بسازی تا قلبی را که در سینه دارم سرشار از عشق و محبت کنی وجود و حضور گرم و نازنینت همچون نسیم صبحگاهی بر جسم و روح زندگی ما می وزد و ما خالصانه هزاران هزار بار اینمعجزه خداوندی را سپاسگزاریم قهقهه های آسمانی و آرامش زلال زندگی را برایت آرزو داریم از خدای مهربانم سپ...
20 مهر 1390

تولد

        .¸¸.•* *•.¸¸.تولدش مبارک.¸¸.•* *•.¸¸.                  .¸¸.•* *•.¸¸.تولدش مبارک.¸¸.•* *•.¸¸.                 .¸¸.•* *•.¸¸.تولدش مبارک.¸¸.•* *•.¸¸.                .¸¸.•* *•.¸¸.تولدش مبارک.¸¸.•* *•.¸¸.               .¸¸.•* *•.¸...
19 مهر 1390

دیانا نفس مامانی

سلام عزیز دل مامان روز کودک بر تو و تمامی دوستهای ناز وبلاگیت مبارک باشه نفسم این چند روز به خاطر برنامه تولدت که نزدیکه نتونستم وبلاگتو آپ کنم حتی نتونستم به دوستای نازنینت سر بزنم هر چند همیشه همه دوستان لطفشون شامل حال ما میشه چون همه روزه به خرید و این طرف اون طرف بودیم یا در حال لباس خریدن و یا وقت آتلیه عصر دوشنبه وقت عکاسی داشتی که رفتیم و چقدر هم شیطونی کردی و بالا و پائین پریدی من احساس می کردم بازیگر خیلی خوبی هستی چون هر چی که عمو عکاسه بهت می گفت گوش میکردی و انقدر بهت می گفت لبخند بزن که فقط غش غش می خندیدی ادا و اطوارهای با مزه از خودت در می آوردی یه ماشین اسباب بازی اونجا بود که گ...
16 مهر 1390

دیانا نفس مامانی

سلام عزیز دل مامان روز کودک بر تو و تمامی دوستهای ناز وبلاگیت مبارک باشه نفسم این چند روز به خاطر برنامه تولدت که نزدیکه نتونستم وبلاگتو آپ کنم حتی نتونستم به دوستای نازنینت سر بزنم هر چند همیشه همه دوستان لطفشون شامل حال ما میشه چون همه روزه به خرید و این طرف اون طرف بودیم یا در حال لباس خریدن و یا وقت آتلیه عصر دوشنبه وقت عکاسی داشتی که رفتیم و چقدر هم شیطونی کردی و بالا و پائین پریدی من احساس می کردم بازیگر خیلی خوبی هستی چون هر چی که عمو عکاسه بهت می گفت گوش میکردی و انقدر بهت می گفت لبخند بزن که فقط غش غش می خندیدی ادا و اطوارهای با مزه از خودت در می آوردی یه ماشین اسباب بازی اونجا ب...
16 مهر 1390

سالروز تولد مامان مریم

هنوز هم نمیدانم هر سال که می گذرد یک سال به عمرم اضافه می شود یا یک سال از عمرم کم  (گاندی)                                                          تولد واژه ای ست در پی معنا شدن   مفهومی ست در تب و تاب رسیدن تولد گاه بهانه ای ست برای دلتنگ خود شدن شانه ای ست برای جستجوی خویش تولد گاهی بهانه ای ست ...
5 مهر 1390

سالروز تولد مامان مریم

هنوز هم نمیدانم هر سال که می گذرد یک سال به عمرم اضافه می شود یا یک سال از عمرم کم (گاندی) تولد واژه ای ست در پی معنا شدن مفهومی ست در تب و تاب رسیدن تولد گاه بهانه ای ست برای دلتنگ خود شدن شانه ای ست برای جستجوی خویش تولد گاهی بهانه ای ست برای یک جمع دوستانه برای چند لحظه با هم خندیدن(هر چند به ظاهر) برای خرید یک شاخه گل برای جاری شدن یک قطره اشک و کشیدن آهی از سر دلتنگی تولد علامتی است پر معنا در سر رسید زندگی ما گاه بهانه ای ست برای نوشتن یک متن یا سرودن یک شعر تولد گاه بهانه ای ست...
5 مهر 1390

دیانا و دندانپزشکی

مامانی این چند روز بابا بزرگ اومده پیشمون چون وقت دکتر داره تو هم از این بابت و اینکه بهانه ای شده عمو حسین هم هر شب بیاد پیش ما خیلی خیلی خوشحال هستی ولی نمیدونم چرا تو ی این چ ند روز عوض اینکه آبرو داری کنی بیشتر نق نق می کنی و بهانه گیری می کنی یا گریه می کنی و می چسبی به من   یا دور من توی آشپزخونه می چرخی غذا خوردنت هم خیلی خیلی کم شده فقط کیک و شیر می خوری صبح ها که با زور و هزار تا ناز از خواب بیدارت می کنم و می برمت مهد کودک هر چند میگی من نمی خوام برم مهد کودک می دونم عزیزم کلاست عوض شد...
5 مهر 1390